خبر ساز - فاطمه احمدی؛ شنیده بودم یک تولیدکننده موفق است و الحمدالله وضع مالی خوبی دارد. فروشگاهی بزرگ در ورودی شهر هم دارد که به مزیتهای لاکچری بودنش میافزود، به همین دلیل بود که فکر میکردم ممکن است به سادگی مصاحبه نکند. تماس گرفتم و بالاخره جوابم را داد.
همان اول بسمالله اسمش را اشتباه گفتم! لبخندی زد و اصلاحش کرد و با استقبالی که فکرش را نمیکردم قرار مصاحبه را گذاشت. از پشت تلفن که صدایش را شنیدم حدس زدم که باید یک مرد میانسال و کارکشته باشد که توانسته در این سالها به چنین موفقیتی دست پیدا کند اما در واقعیت یک جوان دهه شصتی بود!
آقای محمد پوربهلول یک جوان متولد سال ۶۱ در شهرستان خمام استان گیلان است که در عرصه تولید پوشاک ورزشی فعالیت میکند. خودش میگوید از حوالی سال ۱۳۸۶ شروع به فعالیت کرده، آن روزها دهه ۳۰ زندگیاش را پشت سر میگذاشت و شاید به امروز و اینجا فکر نمیکرد اما اُمیدوار بود و دغدغهمند. اوایل یک فروشگاه کوچک داشت که در آن لوازم ورزشی میفروخت اما رفتهرفته ایدههایی به ذهنش رسید تا کارش را توسعه دهد. دوست داشت از خودش چیزی باقی بگذارد. دوست داشت تولید کند نه اینکه فقط خدمات ارائه دهد.
پنج سال صبر
از قدیم گفتهاند کار جوهره مرد است. هر وقت هم میخواستند بگویند فلانی چقدر آدم خوب و درست حسابی است، میگفتند: «فلانی خیلی کاری است» جوان قصه ما هم خیلی آدم حسابی بود، به قول قدیمیها: «کاری بود» و برای این کار پشتوانهای به نام صبر داشت. چراکه از سال ۱۳۹۲ که جرأت تولید را در خودش دید تا سال ۹۵ همچنان داشت مراحل اداری و دریافت مجوزهای تولید را پشت سر میگذاشت.
دغدغه نشانِ ایرانی
بالأخره روز موعود رسید. شاید بهتر باشد بگویم سال موعود! آقا محمد بالأخره بعد از پنج سال توانست یک خط تولید برای پوشاک ورزشی راهاندازی کند. این تولیدکننده جوان دوست دارد برای کشورش کار کند و پرچم پرافتخار کشورش را پرافتخارتر کند. بنابراین در حوزه تولید پوشاکی با نشان ایرانی از همه توانش بهره بُرده است. خودش میگوید: « لطف خدا و تلاشهایمان منجر شد در این نقطه بایستیم اما هنوز راهِ درازی در پیش داریم و هدف و رسالت اصلی ما تولید پوشاک خوب، با کیفیت و با نشان ایرانی است. با اینکه مقاومتهایی از سمت بازار دیدیم ولی اصرار ما بر ایرانی بودن کار است.»
سیاهنمایی و بهانه جویی
شاید امسال اتفاقات عجیبی را شاهد بودیم و بسیاری سعی در کمرنگ نشان دادن شوق و اشتیاق مردم برای رشد نقدینگی و یا استقبال از برندهای ایرانی داشتند اما آقای پوربُهلول که خود در این زمینه فعالیت مستقیم دارد، میگوید: «امسال سال پُر اُفت و خیزی برای همه تولیدیها بود اما بازار همچنان نشاط خود را دارد. با وجود تمام نوسانات و اتفاقات، بازار همچنان شادابی و نشاط خود را دارد که این اصلیترین فاکتور برای هر تولیدکننده است تا انگیزه تولید داشته باشد.»
پول شاسی بلند کارمان را راه انداخت
بالأخره هرکس برای شروع کارش سرمایهای دارد، گاهی اندک گاهی زیاد. گاهی فرد پساندازش را میگذارد برای تولید و یا گاهی یکی از سرمایههایش را میفروشد و کاری را آغاز میکند. آقا محمد هم میگوید وقتی که کار تولید را آغاز کرد به اندازه پول یک شاسی بلند چینی که در آن زمان ۹۰ میلیون تومان بوده سرمایه داشت و از هیچ فرد و نهادی هم کمکی دریافت نکرد.
دستِ خدا را دیدم
او حالا چند روزی است چهلمین سال زندگیاش را به پایان رسانده و به تجارب ارزشمندی دست یافته است. سال ۹۷ که خط تولید پوشاک ورزشیاش را افتتاح کرد فکرش را نمیکرد که برنامهاش زود عملی شود. محمد آقا میگوید: «حدوداََ پنج سالی از آغاز کار تولیدی پوشاک ما میگذرد و بر اساس برنامه بلند مدتی که در نظر داشتیم امیدوار بودم طی ۱۰ سال به فرایندی برسم که در آن ۴۰ درصد از محصولات فروشگاه را خودمان تولید کنیم اما این ایده طی دو سال عملی شد و در حال حاضر ۱۰۰ درصد تولید پوشاک ورزشی مجموعه فروش را خودمان تولید میکنیم. من بدون هیچ اغراقی میگویم که اراده الهی و دست خدا را در این کار دیدم.»
این فروشنده و تولیدکننده جوان گیلانی تنها در استان خودش یک فرد موفق نیست بلکه توانسته به اکثر استانهای کشور عزیزمان نیز محصولاتش را عرضه کند و مشهد و مازندران و بسیاری از استانهای دیگر مشتاق خریداری محصولات تولیدی او هستند.
دستِ رد به پاکستانیها
معمولاََ برای فروش محصولات، تولیدکننده نمونهای از کارهای خود را به شرکتها پیشنهاد میکند تا آنها در صورت تمایل محصول معرفی شده را خریداری کنند. اما آقای پوربهلول تجربهای متفاوتتر و به تعبیر خودم باکلاستر داشت! او تجربهاش را این چنین بازگو میکند: « امسال از دو کشور آذربایجان و پاکستان پیشنهاد کار داشتیم و این امر برای ما کمی غیرمنتظره بود. اینکه چطور دو کشور دیگر بدون اینکه ما کارمان را به آنها عرضه کنیم به سراغمان میآیند برایمان جالب بود.»
متأسفانه با اینکه چنین پیشنهادی برای صادرات در اختیار این تولیدکننده جوان گیلانی قرار گرفت اما آنها موفق به صادرات محصولات خود نشدند و به ناچار دست رد بر سینه طرفداران پاکستانی و آذری خود زدند چراکه حجم تقاضای آنان از توان تولید مجموعه آقای پوربهلول فراتر بود.
اما او معتقد است: «این خود نشانهای است از اینکه اگر در تولید صبر و مقاومت و انگیزههای لازم باشد حتی اگر مشوقهای دولتی نباشد، تولید راه خودش را پیدا میکند و این اراده و توکل بر خداست که پیروز میدانِ تولید میشود ما به پیروزی نزدیک بودیم.»
این امر سبب شد که این جوان کارآفرین برنامه صادرات را برای سال آینده با جدیت دنبال کند.
رقیب ما چین نبود، دولت بود!
حمایت از تولید یکی از اقدامات و یا بهتر بگویم شعارهایی است که دولتها به بهانه خودکفایی سر میدهند اما اینکه چه میزان به آن عمل میکنند محل پرسش است. کمانصافی است اگر بگوییم در دولت فعلی این شعار عملی نشد و شاهد مثالش ادعاهای آقا محمد قصه خودمان است. وقتی از او درباره حمایتهای دولتی برای پیشبرد کارش پرسیدم، گفت: «واقعیت این است که در ادوار گذشته چیزی به نام حمایت از تولید وجود نداشت در واقع ارگانهای دولتی سیاستهایشان در تقابل با تولید بود. من همیشه میگفتم که رقیب ما چین نبود بلکه سیستمهای دولتی گذشته بود! در حال حاضر کمی سیاستها تغییر کرده و رو به تولید آورده است. در این یک سال گذشته در دولت آقای رئیسی و با تغییر سیاستها دولت بستههای تشویقی برای تولیدیها داشت. هرچند کمی دیر شد و یا بستههای حمایتی آنقدرها کامل و شامل نیست اما این آغاز برای حمایت از تولید را به فال نیک میگیریم.»
پای سپاه و کمیته امداد همیشه در میان است
او میگوید حتی از سمت برخی از سازمانها همچون سازمان صمت با قوه قهریه مواجه شد اما دست از کار نکشید: «هیچ کدام از این کارشکنیها باعث نشد که عقبنشینی کنیم و بر اراده خود برای تولید پافشاری کردیم. در ادامه وقتی شرایط بد شد برخی نهادهای انقلابی مانند کمیته امداد امام خمینی(ره) و سپاه کمکهایی را کردند که هرچند اندک اما در آن برهه حساس تأثیرگذار بود.»
وقتی کسی به نقطهای از پیشرفت میرسد شایسته است به آنانی که مانند خودش هستند نیز کمک کند. بهترین خیر این است که دستی را بگیری. آقا محمد نیز دستش را برای همدلی دراز کرد. او در شهر و استان خودش یک کارآفرین موفق است که برای ایجاد اشتغال نیز دغدغه دارد و با اقداماتی که انجام داد ۱۵ نفر را به صورت مستقیم مشغول به کار کرده: «ما ۱۵ نفر نیروی بیمه شده داریم که به صورت مستقیم با ما همکاری میکنند و به صورت غیر مستقیم ۲۵ نفر مشغول به کار هستیم، کسانی که اجناس را پخش میکنند و فروشگاههایی که اجناس را به فروش میرسانند. میتوان گفت با ۴۰ نفر به صورت مستمر کار میکنیم.»
از فروشگاه ورزشی تا کارخانه تولید پارچه
حالا بعد از گذشت چند سال موفقیت مداوم در حوزه تولید نوبت به اقدامات بزرگتری رسیده است و آقای پوربهلول نشان داد که با صبر میتوان گامهای بزرگی برداشت آن هم بدون پشتوانه مالی و با پشتوانه الهی هرکاری ممکن است. او میخواهد اتفاقی را در شهرستان محل تولدش رقم بزند که تاکنون کسی اقدام به آن نکرده است: «طرح تولید پارچه».
او قدمهای نخست این اقدام بزرگ را برداشته و به قول خودش: «این طرح در استانداری گیلان و جهادسازندگی سپاه عرضه شد و اصطلاحاََ چانهزنیهایش در حال انجام است. کار سختی است و کمتر کسی دغدغه ورود و سرمایهگذاری برای چنین کاری را دارد. معمولاََ مردم بهدنبال سادهترین گزینه و آسانترین راه برای سرمایهگذاری هستند؛ شاید دلیل این نوسانات در قیمت ارز و طلا و سکه هم شاهد مثال همین موضوع باشد.»
شاید تولید پارچه یکی از دهها آروزی کارآفرین جوان ما باشد اما قطعاََ آخرین انگیزه او نیست. او برای اینکه این آرزویش را محقق کند سالها تلاش کرده و مطمئناََ رسیدن به این آرزو او را برای گامهای بزرگتر مصممتر خواهد کرد: «تولید پارچه یکی از برنامهها و انگیزههای ما برای اجرا در سال آینده است. اول از خدا مدد میگیریم تا در این مسیر یاریگر ما باشد و بعد حمایت و کمک دولت میتواند این کار را سرعت ببخشد.»
قول اشتغالزایی آقای کارآفرین
با اینکه آقا محمد قصه ما دست خیلیها را برای اشتغال گرفته اما در کنار رسیدن به آرزو و هدفش که تولید پارچه است نیز به فکر دستگیری است و اگر بتواند در حوزه تولید پارچه در سال جاری موفق شود قول داده تا حداقل ۵۰ الی ۶۰ نفر را مشغول به کار کند.
جوان کارآفرین گیلانی ما تنها از خداوند مدد میگیرد اما انتظار دارد مسؤولان در این اقدام بزرگ یاریگر چنین تولیدکننده با انگیزهای باشند: «انتظار کمک از مسؤولان داریم اما اگر کمک هم نکردند مسئلهای نیست ما کارمان را انجام میدهیم و تمام توان خود را روی این موضوع میگذاریم و قول میدهم به لطف و اراده الهی سال جدید با تولید پارچه توسط دستگاههای گردباف اولین تولیدکننده در سطح شهرستان باشیم.»
گیلان یکی از قطبهای تولید پارچه در کشور بود که طی سالیان گذشته با برخی بیمهریها و نااهلیها برخی از مهمترین کارخانههای تولید پارچه در آن به صورت تعطیل و نیمه تعطیل درآمدند که علیرغم مشکلات بسیاری که در حوزه صنعت برای گیلانیان فراهم آوردند اما خوشبختانه با روی کار آمدن دولت جدید برخی از آنان احیا شدند. آقای پوربهلول نیز به راهاندازی کارخانه پوشش گیلان که یک شرکت تولید پارچه است اشارهای کرد و از این بابت ابراز خوشحالی داشت که میتواند اتفاق خیلی خوب و مبارکی در شهرستان خمام باشد.
انگیزه تولید پارچه از کجا آمد؟
اما متأسفانه آقای پوربهلول ۱۰۰ درصد مواد اولیه مورد نیاز برای کار پوشاک و تجهیزات ورزشی خود را از بیرون استان گیلان تهیه میکند چراکه به گفته خودش نمیتواند مواد مورد نیازش را در گیلان پیدا کند: «این امر یکی از دلایلی است که برای ما ایجاد انگیزه برای تولید پارچه کرده است ما به پارچههای تریکو و گردباف نیازمندیم و متأسفانه سیستم و ساختار تولید کارخانههای نساجی گیلان بر اساس پارچههای گردباف نیست.»
او با اینکه اهداف متعدد و مهمی را برای خود ترسیم کرده اما دلش پیش کسانی است که میخواهند مانند او از صفر شروع کنند. آقای کارآفرین ما دوست دارد به همه جوانان مستعد و با انگیزه برای ورود به دنیای تولیدات ایرانی و با کیفیت دعوت کند تا خودشان بشوند آقای خودشان!
محمد آقا میگوید: «ما معمولاََ معایب تولید را میگوییم و این امر برای مردم ایجاد دافعه میکند. بیایم از جذابیتهای تولید بگوییم تا مردم به سمت تولید بیایند چراکه با وجود بلند مدت بودن اما آورده خوب اقتصادی دارد و بیشتر از اینکه در سطح رشد کند، ریشه در عمق دارد.»
این جوان گیلانی معتقد است که ملک و املاک و حساب بانکی ارثیه مناسبی برای به یادگار گذاشتن از خود برای فرزندان نیست بلکه: «تولید است که میتواند میراث گرانبهایی برای فرزندانمان باشد. تولید این فاکتور را دارد و میتواند ارث خوب و پویایی برای فرزندان ما باشد. از مردم میخواهم روی تولید فکر و وقت بگذارند. هرکسی استعدادهایی دارد که گاهاََ آن را نادیده میگیرد کمی شهامت میخواهد و از مردم میخواهم این شهامت را خرج تولید کنند.»
در پایان آقا محمد آرزوی سالی پویا در حوزه اقتصاد برایمان کرد و گفت: «خوشبین هستم که سالهای آینده سالهای تولید است و ایمان دارم افراد موفق جامعه قطعاََ در سالهای پیش رو این مقوله را جدی خواهند گرفت.»
پایان پیام/۸۴۰۰۷